کاربلد
مقدمه
مردم مناطق مختلف دنیا سلایق متفاوتی دارند، این سلایق از فرهنگ ها، سنت ها و شرایط محیطی و اجتماعی گوناگون نشات گرفته و در طول زمان می تواند دست خوش تغییر نیز بشود. این قضیه همواره در انتخاب بهترین دوست ما یعنی اتومبیل هم موثر بوده و هست. مثلاً مردم آمریکا خودورهای بزرگتر و وانت ها را می پسندند، اروپایی ها اتومبیل های جمع و جورتر و کم مصرف تر و البته تولید کنندگان هم پسندند آنچه را جانان (یعنی مشتری) پسندد! همین هیوندای زمانی تمرکز خود را روی بازار آمریکا گذاشته بود و با ساخت اتومبیل های آمریکایی پسند توانست به فروش مناسبی در ینگه دنیا (ایالات متحده) دست پیدا کند (حتی اگر به نامگذاری خودروهای هیوندای دقت کنید با اسامی مانند توسان یا سنتنیال مواجه می شوید که در واقع نام شهرهایی در آمریکا هستند)، اما مدتیست که خودروساز جسور آسیایی بازار اروپا را نشانه گرفته و طبیعتاً برای رسیدن به هدف مجبور است سلیقه ی مردمان قاره سبز را هم در نظر بگیرد. یکی از محصولات هیوندای که با هدف جلب نظر اروپایی ها متولد شد i40 نام دارد. خودرویی که شاید برخی آن را با سوناتا مقایسه کنند اما i40 اگر هم سوناتا باشد یک سوناتا، با فرهنگ اروپایی است! جدا از اینکه در اروپا طراحی شده، با موتور کوچک ترش کمتر غذا می خورد، جثه اش لاغر تر است و در ایمنی و کیفیت سخت گیرانه رفتار می کند.
مدتی است که این خودرو در دو مدل استیشن واگن و سدان پا به خیابان های ایران گذاشته اما با استقبال چندان زیادی مواجه نشده است. در حقیقت با توجه به سایز بدنه و حجم موتور، مشتریان از خود می پرسند چرا باید با مبلغی مشابه اتومبیلی کوچکتر و ضعیف تر از سوناتا بخرم؟! خوب ما هم کنجکاو شدیم و به سراغش آمدیم تا ببینیم این هیوندای 2 لیتری چه در چنته دارد. شاید با بررسی بیشتر جوابی هم برای پرسش بالا پیدا کردیم.
معرفی هیوندای i40
در نامگذاری اش هم از اسامی آمریکایی خبری نیست و اتومبیل با منطق ریاضی خودش را به ما معرفی می کند. هیوندای i40؛ یعنی من یک هیوندای سواری هستم که از i30 بزرگترم و از i45 کوچکتر! مثل پژو، بنز، ب ام و و بسیاری برند های دیگر که با کد های تعریف شده حد و حدود اتومبیل را در نامگذاری ها لحاظ می کنند. همانطور که در مقدمه گفتیم این خودور در دو مدل استیشن و سدان وارد کشور شده است. نمیدانم چرا مردم ایران با وجود اینکه عادت به مسافرت های دسته جمعی و برداشتن انواع وسایل غیر ضروری دارند، همچنان علاقه ای به استیشن ها نشان نمیدهند! قبلاً هم بسیاری از اتومبیل ها مثل پژو 504، پیکان، میتسوبیشی لنسر (دهه 90)، پژو 405، تندر 90 و ... در مدل های استیشن واگن سعی کردند دل مردم ما را بدست بیاورند ولی اصلاً موفق نبودند! شاید یکی از دلایل این است که ما ایرانی ها به زیبایی اهمیت زیادی می دهیم و معمولاً این اتومبیل ها (بخصوص در مدل های قدیمی) ظاهر چندان دلربایی ندارند، اما در خودرو های جدید تر بخصوص همین i40 قصه ما مدل SW اگر زیباتر از مدل صندوقدار نباشد، زشت تر هم نیست. شاید هم مردم فکر میکنند خرید این جور ماشینی سنشان را بالاتر نشان می دهد، چون استیشن ها به نوعی نماد داشتن همسر و فرزند هم هستند! البته ما هم نمی خواهیم اینجا تبلیغ کنیم که اتومبیل استیشن بخرید، راستش را بخواهید خود من هم سدان ها را ترجیح می دهم اما اگر اهل سفرهای خارج جاده ای نیستید و صرفاً بدلیل استفاده از فضای بار بیشتر قصد خرید اتومبیل کراس اوور دارید، یک استیشن با مصرف سوخت کمتر و سواری راحت تر می تواند جایگزین مناسبی برای کراس اوور مورد نظرتان باشد. بگذریم، امروز که خودمان هم سراغ نمونه صندوقدار i40 آمده ایم پس بهتر است بیشتر از این معطل نکره و بررسی را آغاز نماییم.
نمای ظاهری i40
i40 هم مثل اکثر محصولات جدید هیوندای با یک طراحی سیال و جلو پنجره ی شش ضلعی از سایر برند ها قابل تشخیص است. این کمپانی چند سالی است که سعی می کند با حفظ خطوط اصلی طراحی اصالتی برای چهره و برندش دست و پا کند که البته تا حدود زیادی هم موفق بوده. امروز اگر یک محصول جدید از این کره ای سخت کوش ببینیم بدون توجه به آرم اتومبیل و نوشته های پشتش فوراً می فهمیم که با یک هیوندای طرف هستیم، کاری که سالهاست کمپانی هایی مثل بنز، ب ام و و ... انجام می دادند. (آلمانی دوستان لطفاً خونسردی خودتان را حفظ کنید، قصد مقایسه اصالت برندها را نداشتم، صحبتم صرفاً اشاره به یک الگوی صحیح در طراحی بود!) در کنار این شکل و شمایل کلی هیوندای، در i40 چراغ های کشیده و کاپوت برجسته جلب توجه می کنند که این موارد بهمراه دقت به جزئیات چهره ی اتومبیل را خوش ترکیب و متمدنانه نموده اند.
البته شاید به نظر خیلی ها دماغه اش شباهت هایی به الانترا داشته باشد که خوب همینطور هم هست، اما i40 در عین شباهت به الانترا کمی پخته تر و جا افتاده تر شده و میتوان اینگونه تصور کرد که الانترای تازه بالغ برای ادامه تحصیل به اروپا رفته و بعد از گرفتن مدرک مهندسی بازگشته است! شما بعد از دیدنش با خودتان میگویید این که همان الانترای خودمان است ولی چقدر خوشتیپ تر شده! در نمای جانبی خطی که از گلگیر جلو با عبور از دستگیره ها به چراغ عقب منتهی میشود به خوبی طراحی پویای دماغه را به بخش عقبی مرتبط نموده و در ادامه هم سقف پانوراما با شیبی ملایم به صندوق عقب متصل شده است. در پشت سر هم چراغ هایی زیبا و سپری عضلانی با خروجی های دوگانه اگزوز در طرفین خودنمایی میکنند که در مجموع حال و هوای اسپرت و جوان پسندانه ای به این قسمت اتومبیل بخشیده اند.
در حقیقت i40 با اینکه جسارت های طراحی کیا اپتیما و ابهت بدنه هیوندای سوناتا را ندارد اما با چهره ای معقول و ظرافت هایی سنجیده اتومبیلی با کلاس و خوش قیافه از آب درآمده. از نظر سایز هم (طول 4740 عرض 1815 و ارتفاع 1470 میلیمتر) از الانترا بزرگتر و از سوناتا کوچکتر است که برای افرادی که فضای الانترا را کافی نمی دانند و در عین حال با سایز بزرگ سوناتا هم مشکل دارند ابعاد کارآمدی به نظر میرسد.
طراحی داخلی i40
برخی اعتقاد دارند که صاحب خودرو، بیش از 90 درصد مواقع فقط داخل اتومبیلش را میبیند نه بیرونش را. در نتیجه اگر به فکر پز دادن به بقیه نباشیم کابین زیبا و راحت، مهم تر از ظاهر زیباست. البته ما "عشق ماشین ها" که حتی پشت فرمان هم اتومبیلمان را از بیرون تجسم می کنیم! ولی به نظر میرسد صحبت این افراد حداقل برای انسان های عادی کاملاً منطقی است. پس برویم ببینیم i40 سواران این 90 درصد را در چه محیطی تجربه میکنند.
هر چقدر که داشبورد محصولات قدیمی هیوندای زشت و کسل کننده بود در چند سال اخیر این قضیه برعکس شده. در مورد i40 نیز همانطور که انتظار میرفت با داشبوردی مدرن و خوش فرم روبرو شدیم که البته در نگاه اول کمی شلوغ به نظر میرسد و اصالت طراحی برخی برند های خاص را هم ندارد اما انصافاً زیباست و بازی چشم نواز خطوطش در عین ظرافت حس قدرت و امنیت را به راننده و سرنشینان منتقل میکند. کلید چراغ ها نیز به سبک بسیاری از اروپایی ها (بخصوص آلمانی ها) به پایین دریچه تهویه سمت چپ منتقل شده. یک فرمان خوش دست هم پیش رویمان داریم که با انواع کلید های تنظیمات به رویش و نشانگر هایی جذاب پشت سرش وعده لذت و هیجان را به ما می دهد. البته شاید هم این یک حس کاذب باشد و در ادامه باید ببینیم هنگام رانندگی به این وعده ها عمل خواهد شد یا خیر.
امکانات رفاهی و ایمنی i40
هیوندای i40 آن قدر امکانات رفاهی و ایمنی در اختیار راننده و سرنشینان خود قرار می دهد که برای افرادی که به دنبال خودروهای اصطلاحاً فول می گردند جای حرف و حدیث چندانی باقی نخواهد گذاشت. در بحث ایمنی وجود 9 کیسه هوا ( 2 عدد در جلو، 2 عدد جانبی برای سرنشینان جلویی، 2 تا جانبی برای سرنشینان عقبی، 2 عدد پرده ای و در آخر یکی برای زانو )، ترمز های 4 چرخ دیسکی که مجهز به سیستم های ترمز کمکی BAS و سیستم ضد قفل ABS و توزیع الکترونیکی نیروی ترمز EBD هستند، سیستم کنترل پایداری الکترونیکی ESC، بهمراه بدنه تقویت شده و ایمنی بالای تصادف در برخورد با عابر پیاده و 5 ستاره ایمنی از موسسه Euro NCAP خیال همه را آسوده کرده و در بخش رفاهی نیز لیست بلند بالای آپشن ها از قبیل: تهویه مطبوع اتومات با قابلیت تنظیم مجزا برای راننده و سرنشین کناری بهمراه دریچه جدا برای سرنشینان عقبی، پدال های تعویض دنده پشت فرمان، سیستم چراغ های جلو تطبیقی یا همان گردش چراغ ها AFLS ، سقف پانوراما و سانروف برقی، نمایشگر سوپرویژن 4.2 اینچی لمسی و ال سی دی TFT، دوربین دنده عقب، سنسورهای پارک جلو و عقب، سیستم ضد یخ برف پاک کن، ترمز دستی برقی، سیستم کمکی شروع حرکت در سربالایی ها HAC، صندلی های جلو هر دو برقی مجهز به گرمکن و سردکن ( صندلی راننده با 2 حافظه )، صندلی های عقب تاشو مجهز به گرمکن، ورود و استارت بدون کلید، سیستم صوتی Infinity با ورودی USB و AUX و کنترل از روی فرمان، بلوتوث، چراغ شور جلو، سنسور نور و سنسور باران یا همان برف پاک کن اتوماتیک، کروزکنترل، روکش چرمی صندلی ها و فرمان، آیینه های جانبی برقی بهمراه چراغ راهنمای LED و قابلیت تاشوندگی برقی، آیینه ی وسط الکتروکرومیک، گرمکن فرمان، 4 شیشه برقی اتومات بهمراه قطع کن اضطراری و رینگ های 18 اینچی اسپرت و... هیوندای i40 را به یکی از کامل ترین نمونه های رده ی قیمتی خودش تبدیل کرده است. هرچند باز هم برخی خواهند گفت چرا کروز کنترلش رادار ندارد و سیستم هشدار خروج از خط کجاست و ..!
موتور هیوندای i40
خیلی ها معتقدند موتور 1999 سی سی این اتومبیل از نظر حجم و در نتیجه از نظر قدرت، بیشتر به الانترا نزدیک است تا سوناتا؛ اما اعداد و ارقام چیز دیگری می گویند. موتور 2 لیتری هیوندای i40 با همین حجم قادر است قدرتی حدود 175 اسب بخار در دور 6500 ارائه دهد که تقریباً با سوناتای 2.4 لیتری برابری می کند. البته در مورد گشتاور این پیشرانه با تولید 214 نیوتن متر در دور 4700 حدود 14 نیوتن متر از سوناتا ضعیف تر است که باز هم نسبت به تفاوت حجم، عدد ناچیزی به حساب می آید. اما علت چیست؟ مگر میشود راندمان و تکنولوژی دو محصول هم نسل از یک کمپانی مشترک اینقدر باهم متفاوت باشند؟
در واقع موتور i40 نسل جدیدتر موتورهای هیوندای است که با سیستم تزریق مستقیم سوخت (GDI) راندمان بالاتری نسبت به موتورهای قدیمی دارد. اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم در این فن آوری سوخت به شکل مستقیم به داخل سیلندر پاشیده میشود و کنترل بیشتری روی احتراق وجود خواهد داشت، درنتیجه ضمن بالا رفتن قدرت میتوان مصرف پایین تری هم تجربه کرد. خوب احتمالاً می پرسید هیوندای که بلد است همچین موتوری بسازد پس چرا برای سوناتا این کار را نکرده؟ در پاسخ باید بگوییم که اتفاقاً سوناتا با انجین GDI نیز تولید میشود و با قدرت بالاتر در برخی کشور ها از جمله آمریکا به فروش میرسد اما با توجه به حساسیت بیشتر این موتور به کیفیت بنزین، برخی کشورها ترجیح می دهند از همان موتور قدیمی تر استفاده کنند. پس شاید یکی از برتری های موتور قدیمی سوناتا نسبت به موتور پاشش مستقیم i40 حساسیت کمترش باشد (البته نا گفته نماند که تعداد بسیار محدودی سوناتای GDI هم پا به کشور گذاشته اند) ضمناً این قدرت خروجی توسط یک گیرباکس 6 سرعته اتوماتیک به چرخ های جلویی منتقل میشوند.
با تمام این صحبت ها که در مورد موتور پربازده i40 گفتیم، اگر شتاب و سرعت برایتان فاکتور خیلی مهمی است، این اتومبیل بهترین انتخاب صد و هفتاد میلیونی بازار نخواهد بود چراکه رقبای دیگری (مثلا تویوتا کمری) در این حدود قیمتی هستند که در شتابگیری از پس اتومبیل شما بر می آیند. اما بیایید مجدداً با هیوندای سوناتا مقایسه کنیم؛ چراکه مقصر اصلی عدم استقبال از i40 در کشورمان همین برادر درشت هیکلش بوده.
در واقع این دو اتومبیل معمولاً وارد بازار یک کشور نمیشوند، بلکه هر کدام از آنها بر اساس سلایق مشتریان در جایی که شانس بیشتری برای فروش دارند ارائه میگردند. بگذریم؛ سوناتای 2.4 لیتری وارداتی علیرغم راندمان پایین تر پیشرانه، همچنان تا اندازه ای پرشتاب تر است که یکی از دلایل را میتوان در گشتاور کمی بالاترش دانست. ضمن اینکه با توجه به 400 سی سی حجم بالاتر موتور، سوناتا موفق شده حداکثر قدرت و گشتاور را در دورهای پایین تری نسبت به موتور 2 لیتری i40 بدست بیاورد که قطعاً در شتابگیری سریعتر بی تاثیر نبوده است. اما در هر صورت بدلیل تفاوت تکنولوژی این دو موتور، تفاوت عملکرد نسبت به اختلاف حجم موتور ناچیز میباشد و احتمالا برای خیلی ها حدود یک ثانیه شتاب ضعیف تر i40، نسبت به مصرف سوخت مناسبش (7.5 الی 8 لیتر در سیکل ترکیبی) اهمیت چندانی نخواهد داشت. "الان صدای دوست داران شتاب بلند میشود که 0.1 ثانیه هم مهم است! "
تجربه رانندگی هیوندای i40
پشت فرمان i40 با این داشبورد زیبا و صندلی هایی که به خوبی بدنمان را در بر گرفته اند حس خوبی داریم. کیفیت متریال استفاده شده هم مناسب است و انگار در اتومبیلی یک پله بالاتر از هیوندای نشسته ایم. البته برجستگی بیش از حد داشبورد و همچنین شیب دماغه و ستون ها دید اطراف را کمی محدود کرده اند اما بعد از مدت کوتاهی رانندگی به آنها عادت میکنید. فضای پا برای تمامی سرنشینان کافی است ولی شیب ملایم ستون C باعث شده انتهای سقف برای افراد قد بلند کمی کوتاه باشد. بعد از فشردن دکمه استارت و قرار دادن دنده در حالت D با اولین فشار پدال گاز ، ترمز دستی آزاد شده و اتومبیل به حرکت در می آید، احتمالاً عده ای خواهند گفت این ترمز دستی فانتزی برقی اصلا بدرد نمیخورد چون نه میتوان با آن حرکات نمایشی زد و نه هنگام دعوا با بالا کشیدنش مثل کشیدن گلنگدن اسلحه قدرت نمایی نمود! اما خوب به جز این دو ایراد اساسی(!) چیز خوبی است و امکاناتی مثل اتوهلد هم برایمان فراهم کرده. کابین بی صدا و نسبتاً راحت است ولی کیفیت سواری بی نقص نیست. شاید مقصر اصلی تایرها باشند، در واقع لاستیک های فاق کوتاه برای پیست و حرکات مارپیچ مناسب تر از انواع معمولی هستند و مثل کفش اسپرت میتوانند به موفقیت یک دونده کمک نمایند، اما اینجا در شهر و برای استفاده ی روزانه (آن هم در کشور پر دست انداز ما) این سایز لاستیک بیشتر به کفش پاشنه بلند شباهت دارد، "زیبا و در عین حال عامل کمر درد!" ولی خیلی هم نگران نباشید چون سیستم تعلیق این هیوندای خوش قیافه توانسته تا حدودی خشکی لاستیک های 225/45R18 را جبران نماید اما با این وجود بعضاً در برخورد با سرعتگیر ها و دست اندازهای وطنی، بویژه برامدگی های تیز ضرباتی به داخل اتاق منتقل میشود که آرامش سرنشینان را بر هم میزند. البته به لطف همین سواری کمی خشک و تایر های پهنِ فاق کوتاه، i40 در هندلینگ رفتار مناسبی از خود نشان داد، بخصوص که فرمانش هم به موقع کاملاً سفت شده و حس امنیت بیشتری برای راننده به ارمغان می آورد. برای تست شتابگیری حالت رانندگی را از اکو به اسپرت تغییر داده و با خاموش کردن کنترل پایداری از توقف تا سرعت 100 کیلومتر بر پدال گاز فشردیم.
زمان بدست آمده حدود 11.5 ثانیه شد که برای یک اتومبیل 2 لیتری اتوماتیک با وزن تقریبی 1.5 تن (به جثه اش نمیخورد ولی انگار حسابی تو پر است) آن هم در ارتفاع تهران رکورد خوبیست اما با یادآوری قیمتش ناخودآگاه به یاد اتومبیل های سریعتر این رنج هم می افتیم. گیرباکس اتوماتیک i40 مثل اکثر محصولات کره ای نسبت به اتومبیل های ژاپنی و آلمانی کمی کندتر است و این قضیه چه در سبک کردن دنده ها و چه معکوس دادن راندمان مناسب موتور را اندکی هدر میدهد. ولی این قضیه آنقدر ها هم حاد نیست و بدلیل نرمی تعویض ها میشود از سر تقصیراتش گذشت! در یک جمع بندی کلی هرچند i40 اتومبیل خیلی پرشتابی نیست اما نسبت به حجم موتور و انتظاراتی که از یک سدان خانوادگی میرود واکنش پدال گاز مناسبی دارد و حتی بیش از چیزی که برای رانندگی نرمال نیاز دارید در اختیارتان قرار خواهد داد. ترمزها نیز قابل قبول هستند و از پس اتومبیل بر می آیند. هرچند در ترمزگیری شدید گاهی فشار ناشی از وزن بالای اتومبیل مقداری حس میشود.
اگر طرفدار i40 باشید و در عین حال فضای حمل بار هم برایتان خیلی مهم باشد احتمالاً مدل استیشن را انتخاب میکنید اما مدل سدان هم صندوق عقب جادار و مناسبی دارد که به خوبی جوابگوی مسافرت های خانوادگی خواهد بود.
نتیجه گیری
هیوندای i40 اتومبیلی خوش استیل ، کم مصرف ، ایمن و پر آپشن است که میتواند نظر بسیاری از مشکل پسندان را به خود جلب نماید، اما با توجه به قیمت ارائه شده رقبای سرسختی نیز دارد، اتومبیل هایی که با هیکل های درشت و موتورهای پر حجم ترشان نگاه طعنه آمیزی به i40 میکنند و کار را برایش دشوار ساخته اند بخصوص که مردم ما به اتومبیل های بزرگتر و قویتر و یا خودروهایی که بیشتر جلب توجه کنند (مثل کراس اوور ها) علاقه بیشتری دارند و از دید خیلی ها این اتومبیل با این جثه، وجهه یک خودرو 160 تا 170 میلیونی را ندارد. در نتیجه از سایر برند ها و سگمنت ها که بگذریم در همین سدان های تیم هیوندای-کیا، اتومبیل هایی مثل سوناتا و اپتیما برای ما ایرانی ها جذاب تر به نظر میرسند. البته با تمام این حرف ها و دانستن اینکه در کشور ما هر کسی به سراغ این اتومبیل نمیرود (که شاید هم این خودش یک مزیت باشد چون اتومبیل شما خاص و منحصر به فرد خواهد بود) اما i40 برگ های برنده ای نیز دارد. مثلا در رابطه با ایمنی سرنشینان و ایمنی عابر پیاده (چقدر هم که ما ایرانی ها به این چیزها اهمیت میدهیم!!) و مصرف سوخت و کیفیت، i40 اتومبیل قابل اعتمادی است و این موارد در کنار آپشن های زیاد و طراحی چشم نوازش میتواند آینده سوناتای اروپایی را در کشورمان بهتر از زمان حال کند.
چرا که با گذشت زمان تعداد بیشتری با ویژگی هایش آشنا میشوند و آن را با الانترا اشتباه نخواهند گرفت و همچنین با روند هر روز بدتر از دیروز ترافیک و قیمت سوخت این امکان وجود دارد که سلیقه ما رفته رفته مشابه مردم اروپا شود و امثال i40 را به امثال سوناتا ترجیه دهیم!
مشخصات فنی | |
مدل | هیوندای i40 |
پیشرانه | 4 سیلندر خطی GDI |
حجم موتور | 1999 سی سی |
گیربکس | 6 سرعته خودکار |
حداکثر قدرت | 175 اسب بخار در 6500 دور در دقیقه |
حداکثر گشتاور | 214 نیوتن متر در 4700 دور در دقیقه |
شتاب | 11.5 ثانیه در روز تست |
حداکثر سرعت | 208 کیلومتر در ساعت |
وزن | 1513 کیلوگرم |
قیمت بازار | حدود 170 میلیون تومان |
گمونم اطلاع دارین که لکسوس، اینفینتی و آکورا ژاپنی های لوکس هستند و هیوندا و کیا تو رده لوکس نیستند بجز یکی دوتا از محصولاشون..بیشتر منظورم تویوتا و هوندا بود
توی منطقه آزاد هستیم باشخصی صحبت میکردم که یه جنسیس 2015 سدان ویک بنز s500 برای برادرش آورده بود میگفت امکاناتش وآپشن هاش ازs500(البته بگم گفت هم راننده در بنز نوع دیگر وبهتری از هندلینگ رو تجربه میکنه هم سرنشین حس بهتر وراحت تری روتجربه میکنه که همون داستان اصالته حالااینو گفتم گیر ندین گلفت هیونای از بنز بهتره )بیشتره منظورم آپشن هایی مثل ماساژور نیست اونو پارس elx مدل 86 داره منظورم سیستم های پیشرفته تعلیق وکمک رانندس مثلا حتی اگر خط هتی جاده باچشم ما قابل رویت نباشه اون تشخیص میده کجان یا اگر نداشتته باشه بازممشخص میکنه نمیخوام با کشورای دیگه کره رو مقایسه کنم ولی خودروهای خیلی پیشرفته ای داره که قابل مقایسه با لوکس های ژاپنی هست قیمت جنسیس فول تو دبی به ریال هم 135 میلون تومنه
پیشرفت کره ای ها خیلی عجیب شده دیگه ، کم کم دارن به جایی میرسن که واسه بقیه کمپانیهای خودروساز بزرگ الگو بشن !
قیمتش یه مقدار بالاست، ماشین های زیادی تو این رنج قیمتی میشه خرید